سال 98 را باید از نقاط عطف تاریخ ایران معاصر دانست چرا که اتفاقات بسیاری را در خود جای داده است به طوریکه می توان آنرا خط تقسیم تاریخ محسوب نمود . بعد از چند ماهه اولیه ، آرام آرام در تابستان اثرات مخرب تحریمها بر بدنه جامعه نمایانتر گشت و فروش نفت ایران به حداقل ممکنه رسید و همین امر تکاپوی دولتمردان را در پی داشت که چطور و چگونه امور جاریه کشور را به پیش ببرند تا کمتر مشکلی حادث گردد . در پاییز با افزایش ناگهانی قیمت بنزین جامعه در یک شوک غیر منتظره فرو رفت و حتی باعث کشمکشهایی شد و در واقع از همین جا واگرایی تدریجی ایجاد گردید و بحران عمیقی بر روابط هییت حاکمه و مردم پدید آمد که هر آن احتمال گسترش داشت ( بحران نفوذ) از سوی دیگر بخشی از دست اندرکاران و مسولین میانی با حقوقهای تقریبا نجومی کمااینکه در خوابی بس سنگین فرو رفته بودند و با استفاده از رانتها و لابی ها و ژن خوبها ، یک زندگی خارج از ایران برای خود و نزدیکانشان فراهم ساخته بودند به عبارت دیگر جامعه در یک دو قطبی خاصی گرفتار آمده بود ( بحران توزیع ) و قشر متوسط که بقا و دوام هر جامعه ای وابسته به آن است روز به روز تحلیل می رفت همانهایی که پاشنه آشیل صحبتها و نظرات آنها در گوشه و کنار اشاره به مسایل اقتصادی و گرانی و تورم داشت.
تا اینکه در زمستان با یک واقعه بسیار باور نکردنی یعنی ترور سردار سلیمانی و حواشی پس از آن جامعه دچار خروش شد. از سویی مردم در غم از دست دادن فرمانده لایق و کاردان خود و از سویی دیگر خشم و عصبانیت شدید از آمریکا به طور اتوماتیک انتظار مردم را برای واکنش جدی بالا می برد و واژه انتقام سخت فصل مشترک مردم و مسولین و رسانه ها و فضای مجازی بود تا اینکه حمله موشکی به عین الاسد تا حدودی این تب و شور و حرارت را پایین آورد هر چند که خیلی زود ماجرای هواپیمای اکراینی کام همه را به تلخی گرایاند.
حال نکته آن است که چرا جامعه ما اینقدر دچار التهاب شدید شده است و در این شرایط خاص چه باید کرد البته با تایید موکد باید گفت شاید یکی از بهترین گزینه ها همان بود که وزارت خارجه ایران اعلام و عملیاتی کرد و بلافاصله بعد از حمله موشکی دکتر ظریف جریان را تمام شده دانست و طی یک نامه رسمی به سازمان ملل گفت که ما با کسی یا کشوری جنگ نداریم و در واقع سایه جنگ را از کشور دور نمود.
در پایان باید گفت درایت و آینده نگری مجموعه وزارت خارجه در صحنه بین المللی و استفاده از ابزار ت خارجی پویا در روابط بین الملل کشور را از پرتگاه جنگ رهانید ( ضمن آنکه انتخابات امسال مجلس هم بر پیچیدگی اوضاع می افزود) علی رغم آنکه پتانسیل جامعه و حتی بعضی از مسولین برای جنگ بسیار بالا بود ولی از آنجا که جنگها جز فقر و فلاکت و خرابی و خسارت وعقب ماندگی.به همراه ندارند پس بار دیگر می توان گفت دیپلماسی و استفاده از راههای عقلایی از بهترین ابزارهای ادامه حیات کشورها در سده 21خواهد بود
اصولا تمام انقلابات بزرگ معاصر به مرور دچار لرزه ها و تکانهایی شده اند که چه بسا کل مسیر را تغییر داده است . در ایران ما هم هر از گاهی تقریبا به فاصله 10 ساله جامعه یک شیب ی را لمس کرده است در سال 68 فوت امام - 78 و کوی دانشکاه - 88 و انتخابات ریاست جمهوری- 98 و بنزین.
هم اکنون پس از فروکش کردن جریانات و ارامش شرایط برای کالبد شناسی بهتر اقدامات اخیر لازم به ذکر است که در ایران امروز ما بحران مشروعیت دیده می شود و بی اعتمادی مردم به هییت حاکمه در کنار انواع نابرابری ها و فشار بین المللی تحریمها ، آحاد جامعه را ناراضی کرده است و با این نوع دموکراسی فصلی و قارچ گونه و ت خارجی که کمتر رگه های علمی در آن یافت می شود نباید امیدی به بهبود زندگی مردم داشت هر چند الفاظ و شعارها خیلی دلگرم کننده باشند . رشد منفی دهه اخیر و رشد کم قبل از آن - سرعت لاک پشتی ایجاد شغل - بیکاری پیدا و پنهان باعث شده که اقتصاد کشور ایزوله شده و قدرت رقابت نداشته باشد بیکاری نسل جوان دانشگاهی بویژه - تخریب محیط زیست - رشد فراگیر اعتیاد - طلاقهای سبک و متعدد- حاشیه نشینی در شهرها و تضاد طبقاتی آشکار و کم شدن قشر متوسط همه و همه نیتی و نفرت اجتماعی را به ارمغان آورده است .
از سوی دیگر انواع فساد مالی - رانتی - ژنی و نسلی -فقدان شفافیت و بیطرف نبودن نظام ی بر میزان سرخوردگی مردم افزوده است و جالب انکه اقشار ضعیف این بحرانها را تجربه می کنند ( تحمل ) و اگر فرصتی حاصل آید چه بسا به مهاجرت فرا سرزمینی هم فکر می کنند از سوی دیگر صاحبان قدرت به همراه ماشین گسترده تبلیغاتی خود دایما این مطلب را انکار می کنند انهم برای مردمی که فقط انتظار یک زندگی متوسط و عادی را دارند.
شورش آبان ماه امسال ( گرانی بنزین ) معدل و برایند همه عوامل فوق است ولی این نوع شورش راه بهبود مردمان این سرزمین نیست و این شورشهای کور راه به ناکجا آباد دارد و انداختن مسبب و مقصر آن بر گردن بیگانگان و اختشاشگران داخلی دردی را دوا نمی کند چرا که می دانیم برای اسیب شناسی هر تغییر و تحول ی اجتماعی باید به سه فاکتور ( ریشه - متد و روش - نتیجه ) توجه داشت که برای حرکت ابان ماه باید گفت این گزاره ها دچار نقصان بوده و نتیجه ای بهتر از تخریب اموال عمومی و حتی شخصی - بی اعتمادی و خشونت مدنی - عقب افتادن و تاخیر چرخه دموکراسی نباید بر آن متصور بود آنهم در شرایطی که کشور در آستانه ورود به مهمترین رخداد ی سال 98 ( انتخابات مجلس ) خود می باشد.
یکی از شاخصه های توسعه یافتگی کشورها میزان ومقدار مطالعه آحاد ان جامعه است و در واقع رابطه ای مستقیم بین انها برقرار می باشد که کشورهای اروپای شمالی در این زمینه سرآمد می باشد
11 نوامبر هر ساله ( 20 آبان ) آغاز هفته بین المللی علم و صلح است و در اقسی نقاط عالم برنامه هایی بدین منظوربر پا می گردد . یونیسکو هم هدف این هفته را بهره مندی تیپ غالب جامعه از ثروت و علم و فن آوری می داند و دنبال ایجاد فضای گفتمان پیرامون تاثیر علم و فن آوری بر زندگی مردم است. در طی این ایام بازدید از موزه های علم- معرفی شخصیتهای علمی برجسته -بازدید از مراکز و موسسات موثر در ایجاد تعامل بین علم و صلح و توسعه.انجام می شود به عبارتی دیگر علم در خدمت صلح و توسعه - دموکراسی - رفاه - همکاری های بین المللی- ایجاد مراکز تحقیقاتی چند وجهی- انجام پروژه های مشترک بین کشورها قرار می گیرد و پس از ان حتی پا را فراتر نهاده و دنبال حذف خشونت بویژه علیه ن و کودکان تحت هر عنوانی می باشد.
از سوی دیگر 25 نوامبر ( 4 آذر) روز جهانی مبارزه با خشونت علیه ن می باشد که در اکثر کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده است حال اگر از دو مناسبت فوق گذر کنیم به 24 آبان که روز کتاب و کتابخوانی است خواهیم رسید ( نمایشگاه اراک به همین مناسبت بود ) و از ترکیب سه مقوله فوق جامعه ای آرمانی و ایده ال و پویا و توسعه یافته در پیش رو خواهیم داشت.
ولی چرا این امر در کشور ما صورت عملی به خود نگرفته است و با وجود این تعداد دانشجو و فارغ التحصیل آمار مطالعه ما بس وحشتناک است و دانشگاهها فقط به کارخانه مدرک زایی تبدیل گشته اند و اصلا چرا تعداد دانشگاههای خرد و کلان هم بسیار بالاست مگر نمیشد در هر استانی یک دانشگاه جامع با تمامی امکانات و هییت علمی قویوجود می داشت . چرا در رنکینگ دانشگاهها در سطح جهانی ما رتبه دو رقمی نداریم در حالیکه چند کشور اسیایی همین رتبه ها را دارند . دانشگاه تهران به عنوان سوگولی مراکز علمی ایران رتبه ای بهتر از 370 نباید داشته باشد . چرا . آیا فقط اکتفا کردن به یک روز خاص بنام دانشجو (16 آذر) مشکل را حل کرده است انهم با مراسمی تقریبا تکراری که هر ساله به وسعت ایران انجام می شود دانشجویانی که بسیار ضعیف و قشری با درس برخورد می کنند.
و در پایان باید گفت عبارت توانا بود هر که دانا بود در ایران امروزمحلی از اعراب ندارد
اصولا اصطلاح روز ملی را برای مشاغل و حرف وکشورها و مناسبات خاص ان مانند کودتاه ها - انقلابات - روز استقلالیت -روز پیروزی در جنگ . بکار می برند و کاربرد ان برای شهرها محلی از اعراب ندارد حال اگر با کمی اغماض بخواهیم برای شهرها هم اصطلاح روز را بکار گیریم در تقویم سال جاری 28 مهر ماه روز اراک قرارداد شده است که دلیل ان هم به قدرت رسیدن امیر کبیراز نوادررجال ی این خطه در ان روز می باشدهر چند که هنوز هم بعد از گذشت دهه ها بسیاری این فرد خدوم را نمی شناسند و ما هم در این نوشتار قصد واکاوی ان را نداریم.
اراک به دستور فتحعلی شاه قاجار و به دست یوسف خان گرجی به شکل قلعه ای نظامی با برج و بارو ساخته شد تا به ناارمی های قصبات و روستاهای اطراف رسیدگی کند پس بنام سلطان اباد مزین گردید. هسته اولیه شهر با نقش نظامی و پادگانی از پارامترهای دقیق معماری و شهرسازی تبعیت داشت بطوریکه بازار در قلب شهر به شکل صلیب ، وتمامی کوچه ها و معابر به موازات ان و قرینه استقرار یافتند ( قلعه و حصار ) و 4 ایتم مسجد - بازار - مدرسه و حمام در بافت قدیم شهر خود گویای یک شهر اسلامی تمام عیار می باشد که بعدا نمایندگی کمپانیهای انگلیسی و المانی در ان استقرار پیدا کرد.
آرام آرام در دوره پهلوی ها مخصوصا پهلوی دوم سرعت رشد شهر بیشتر شد و با استقرار صنایع مادر و بزرگ ،شهر نقش جدیدی پیدا کرد ( البته همواره نقش کشاورزی اراک وجود داشته است )تا اینکه در اواخر ان با مرکز استان شدن نقش ی هم به عملکردهای شهر اضافه شد که در این امر کانون ارتباطی کریدور مرکز و حنوب بودن ،عبور راه اهن، عبور خطوط نفت خام از جنوب به تهران نقش اساسی داشتند . در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مراکز صنعتی این شهر نقش بنیادینی در تدارکات جنگ داشتند و به همین علت چندین بار مورد حمله هوایی قرار گرفتند . به مرور در دو دهه اخیر با توسعه دانشگاهها و مراکز علمی عالی نقش جدیدی به این شهر اضافه شد وسیل دانشجویان مهاجر راهی این شهر شدند و چون این حجم امکانات - معابر - خیابانها جوابگو نبود دست به توسعه فیزیکی و کالبدی انها بردند به طوریکه در یک دهه اخیربسیاری پلها - زیر گذرها - ساختمانها . ساخته شد و چهره ظاهری شهر متفاوت گشت و پس از آن اصطلاح کلان شهر به ابتدای اراک اضافه شد که انهم خود حدیث مفصلی است چرا که جمعیت یک میلیونی حداقل را ندارد و علاوه بر ان دیگر ایتمهای آن هم هنوز شکل نگرفته است . ولی آنچه که امروز بسیار مشهود است هوای الوده اراک است که هیچ راه گریزی از ان نیست و به وضوح قابل دیدن و لمس کردن می باشد به طوریکه در بعضی روزهای سرد زمستانی سال این امر شدت یافته و حتی شاید به تعطیلی مدارس و ادارات بیانجامد البته همین مشکل آلودگی برای آب اراک هم مصداقیت داشت که با احداث سد کمال صالح تا حدود زیادی بر طرف گردید.
در پایان لازم به ذکر است که هر شهری نمایشگاه افکار و فروشگاه رفتار شهروندان است پس باید مراقب افکار و رفتارمان باشیم چرا که شهرها پنجره و ویترین کشورها هستند. شهر جدید اراک با وجود کارکردهای مختلفی که تا بحال داشته است از یک نظر کاملا در رنج است و انهم بعد فرهنگی شهر است که در هاله ای از ابهام قرار دارد و باید گفت عرق ملی در اراک نیست و نوعی غریبی پسندی در ان به چشم میاید. و این مهم وظیفه اندیشمندان - صاحبنظران - متخصصین علوم مختلف می باشد که انرا قوام و جلا دهند چه بسا که این شهر و منطقه مامن پیدایش و رشد و تکوین شخصیتهای بسیاری بوده است که بخش عمده از آنها در دیگر شهرها و حتی خارج از کشور صاحب سبک و سیاقی هستند که می توانند به عنوان بعد نرم افزاری این مهم عمل کنند .
بالاخره پس از مدتها نتایج کنکور اعلام شد عده ای سرمست و خوشحال و عده ای عبوس و گرفته و عده ای هم بیخیال و خنثی . بله بزرگترین دویل علمی کشور به پایان نزدیک می شود ولی ایا به راستی این وسیله خوبی ازبرای سنجش سطح سواد بچه های ایران زمین می باشد و ایا وما مناسبترین ها به دانشگاهها راه می یابند و چرا وقتیکه با این همه شور و ذوق وارد می شوند بسیار زود بی انگیزه و انفعالی می شوند نقش سهمیه ها در این بیعدالتی چیست . خروجی دانشگاهها در سه بخش صنعت - علوم پایه - و از همه دردناکتر علوم انسانی چگونه است . اساس و پایه توسعه و حرکت کشور بر مبنای تاریخ - اقتصاد - جامعه شناسی - ادبیات - جغرافیا - روابط بین الملل است ولی این علوم در ایران بسیار مهجور مانده اند و مافیای غول اسای مجموعه پزشکی امان از انها بریده است و پزشکی در جامعه ما به یک کاست و طبقه اجتماعی کاملا مجزا تبدیل شده است جالب انکه دانشگاههای مطرح و تراز اول دنیا مانند سوربن - اکسفور - برکلی . عمدتا در حوزه علوم انسانی فعالیت دارند
اینکه چرا فارغ التحصیلان ما در غیر از رشته تخصصی خود مشغول بکار هستند خود حدیثی است مفصل. چرا در ان دوران 4 ساله دانشگاهی خبری از تحقیق - پژوهش - کنفرانس و کار میدانی . نیست فقط یک جزوه چند ده صفحه ای و لاغیر .چرا دانشجویان در شهر مقصد بیشتر به یک شهر توریستی و استفاده از این تایم 4 ساله نگاه می کنند . چرا یک ترم فقط دو و سه هفته ایام امتحانات جدی دیده می شود چرا به غیر از تعدادی دانشگاه مادر و با سابقه بقیه مراکز اموزشی با صندلی خالی مواجه هستند ( بویژه علوم انسانی و ریاضی ). وجود تعداد بسیار زیادی دانشگاه اعم از دولتی - ازاد - پیام نور - علمی کاربردی - فرهنگیان - غیر انتفاعی - پردیس ها بیانگر چیست مگر نه ان است که در یک شهر ما به همین تعداد ریس - معاونتهای مختلف - مسول خوابگاه - امور رفاهی دانشجویان نیازمندیم پس چه بهتر با تجمیع همه انها در یک واحد دانشگاهی بزرگ و قوی و مجهز با هییت علمی با تجربه و بودجه ای کلانتر از هدر رفت امکانات خود جلوگیری کنیم
بله تا وقتی دانشگاههای ما روح تکاملی نداشته باشند و فقط یک دبیرستان بزرگ شده باشند کشور ما روی توسعه بر خود نخواهد دید.
آرام آرام در حال رسیدن به اواسط سال 98 هستیم بله ماه شهریور با تمام خصایص و ویژگی های ان فرا رسید ماهی که در تقویم نکاتی در خور تامل دارد . در این ماه جنب و جوش خاصی در جامعه ساری و جاری است که نمود عینی ان مقدمات خرید کیف و کفش و مایحتاج مدارس است. در این ماه کشاورزان به آخر محصول خود رسیده و سپس فراغت می یابند . در این ماه مسافرتها و به تبع ان قیمتها به اوج می رسد . در این ماه لولای چرخشی دما و فصلی را شاهد هستیم و از کولر به حالت خنثی تغییر رویه می دهیم.
ایرانیان عهد باستان برای ادای احترام به سالخوردگان 25 شهریور هر سال را مشخص کرده بودند که قدمت ان به حدود 3 هزار سال می رسد . چهارم شهریور هم جشن شهریور گان بوده است یکی از جشنهای 12 گانه واز جمله جشنهای آتش به شمارمیرفته و ایرانیان در خانه آتش می افروختند و حمد و ستایش خدا را می کردند و در خانه های خود انواع خوراکیها و مهمانی ها را تدارک می کردند
علاوه بر موارد فوق در شهریور رخدادهای ی اجتماعی بسیاری شکل گرفته است مثلا جنگ ایران و عراق (1359) و یا کناره گیری رضاخان از قدرت و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و همچنین قرارداد 1907 و تقسیم ایران به سه منطقه در زمان محمد علی شاه در این ماه صورت وقوع به خود گرفته است
درسال 1349 امیر پارسانژاد یکی از بهترین رومه نگاران ایران پای بر عرصه حیات نهاد او فردی مودب و بسیار با دقت بود و به زبان انگلیسی تسلط داشت و مدتهای مدیدی در رومه همشهری قلم می زد( جنتلمن رومه نگاران ایران).زله طبس در سال 57 با 7/7 ریشتر و 25000 کشته به عنوان یکی از بزرگترین زله های ایران در این ماه حادث شده است.
اگر بخواهیم نگاهی به حوادث خارجی این ماه داشته باشیم به این موارد می توان اشاره داشت در 1790 مداد که یک وسیله اصلی رومه نگاری است توسط یک مبتکر المانی بنام کنته اختراع شد. در 51نشریه نیویورک تایمز پای بر عرصه وجود نهاد که هم اکنون یک غول رسانه ای محسوب می گردد . در 1932 در ترکیه به زبان ترکی اذان گفته شد در 1942 حمله بزرگ المان به استالینگراد صورت گرفت . احمد شاه مسعود شیر دره پنج شیردر افغانستان در این روز به دنیا امد کسیکه قهرمانانه در مقابل ارتش مجهز شوروی مقاومت کرد.
حمله به برجهای جهانی ( 11 سپتامبر ) و تجدید بنای خانه کعبه بعد از طوفان نوح و آغاز ساخت برج معروف پیزا در این ماه بوده است ولی ما سعی کردیم عمدتا حوادث ماه شهریور در حوزه تمدنی و فرهنگی ایران را بیاوریم.
و ازهمه شاخص تر استقلال کشور دوم بنده یعنی تاجیکستان در 9 سپتامبر 1991 خود گویای اهمیت ماه شهریور می باشدچرا که خود از نزدیک شاهد و ناظر برگزاری جشنهای استقلالیت با یک شور و حرارت خاص بودم.
ایران چند ماهی است که آبستن تحولاتی بس شگرف گردیده است.
کمی قبلتر یکی از مقامات بلند پایه پاکستان راهی تهران می شود .مدتی بعد عمان هم رایزنی ها و گفتگوهای پیدا و پنهانی را هدایت می کند در انسوی ماجرا ایالات متحده امریکا رجز خوانی معمول خود درباره ایران را کاهش میدهد و علنا اعلام می کند که دنبال تغییر حکومت ایران نیست وزیر خارجه آلمان که در واقع لوکوموتیو اروپاست وارد تهران می شود انهم نه برای توسعه روابط دوجانبه چرا که سالهای بسیاری است که آلمان جز شرکای تجاری مطرح ایران محسوب نمی شود نقطه اوج این ترافیک دیپلماتیک سفر نخست وزیر ژاپن به تهران است که تقریبا مسبوق به سابقه نبوده است ایشان با پیام کتبی ترامپ راهی تهران می شود حال سوال این است دو کشور مذکور چرا وارد بازی ایران امریکا شده اند مگر وزنه ایران در ت خارجی انها چقدر است تقریبا کم و ناچیز . نتیجه انکه انها بیشتر دنبال نقطه مقابل قضیه هستند و حالا که به قدرت بلامنازع اقتصادی دنیا تبدیل شده اند می خواهند این قدرت خود را به زبان ی هم ترجمه کنند و حتی پیگیری آنها برای کسب کرسی دایمی در شورای امنیت در همین راستا قابل ارزیابی است
از تمامی تفاسیر فوق که بگذریم ایران از این تحرکات دیپلماتیک ماههای اخیر چه بهره ای برده است و آیا توانسته است از کارت خود به خوبی استفاده کند . اصولا رویکرد تعامل با دنیا برای ما چگونه تعبیر شده است و استراتژیست های کلان ما چه نوع نگاهی به این مسایل دارند و با ترس نگاه به بیرون را تا کی باید یدک بکشیم اصولا شاکله و علت اصلی دشمنی ایران با آمریکا چیست مگر ویتنام جنگی بس نابرابر و طولانی با خسارت بسیار با آمریکا نداشت ولی هم اکنون یکی از طرفهای اصلی ان می باشد مگر همکاری ایران و امریکا در قضیه افغانستان - طالبان - عراق بر کسی پوشیده است پس ایا نمی تواند این رویه به مسایل خاص ایران امتداد یابد که در غیر این صورت باید با چین روسیه هند ترکیه . تعاملی بالاجبار داشته باشیم
به طور خلاصه انکه امریکا خواستار گفتگو با ایران شده است و به نفت ایران هم احتیاجی ندارد موشکهای ایران هم خاک امریکا را تهدید نمی کند و اصولا توان دفاعی ما با امریکا قابل قیاس نیست حتی در یک حالت فرضی که بسیار بعید می نماید اگر درگیریی هم ایجاد شود ما حداکثر می توانیم ناوگان تمام مسلح امریکا در خلیج فارس را نابود کنیم که حدود 5000 نظامی در ان می باشند علاوه بر ان در سوریه افغانستان یمن هم تعداد محدودی از امریکا کشته خواهند شد شایدم چند پایگاه امریکا مثلا در ظهران عربستان یا در امارات هدف قرار بگیرند .این جنگ فرضی تماما هوایی و دریایی خواهد بود و از قضا اکثر تاسیسات نفتی بنادر تجاری ما در جنوب استقرار دارند و حتی بدون استفاده از نیروی زمینی می تواند کل پیکره اقتصادی ما را نابود کند از سوی دیگر چه بسا این جریان به دور دوم انتخابات امریکا هم برسد و انها هیچ عجله ای ندارند چرا که با فشار اقتصادی و تحریمها خودبخود ایران تحت فشاراست نقش اقتصادی جهانی ما هم قابل چشم پوشی است مثلا تولید خوشبینانه 1 میلیون تن در روز در مقابل حدود 54 میلیون بشکه اپک و غیر اپک اصلا رقمی محسوب نمی شود که بخواهیم از سلاح نفت استفاده کنیم و انزوای ان مشکلی ایجاد نمی کند.بستن تنگه هرمز هم علاوه بر تبعات خاص ان از نظر حقوق بین الملل چندان محلی از اعراب نمی تواند در این معادله داشته باشد پس چرا باز هم امریکا میل به مذاکره دارد شاید یکی از دلایل ان دستیابی به آسیای مرکزی و قفقاز و حتی روسیه از طریق ایران باشد چرا که ایران تنها کشور تک جداره منطقه می باشد ولی پاکستان افغانستان ترکیه دو جداره هستند یقینا این کشورها هارتلند جهان بوده و با منابع غنی نفت و گاز خود نقش موثری در تحولات آینده خواهند داشت. پس ایا بهتر نیست حالا که اکثر قدرتهای بزرگ در حال استفاده بردن از ایران به هر نحوی می باشند ما این رویه را از طریق دیپلماسی با خود امریکا انجام دهیم.
مقوله توسعه شهری در ایران عمری به ژرفای تاریخ دارد و همواره نگاه مسولین به راهسازی - استفاده از قنوات - ابیاری اشجار- روشنایی معابر- بافت شطرنجی و برج و بارو بعضی از انها همه و همه گویای این مهم می باشد . ولی به شکل مدرن و امروزی ان توسعه شهری ایران از زمان ناصرالدین شاه رونق گرفت و هر زمانی که این پیوند با دنیای خارج از ایران بیشتر برقرار می شد روند توسعه شهری ایران شتاب بیشتری می یافت . از انجا که شهر عامل پویایی جامعه است باید به عنوان ویترین یک کشور به ان نگاه کرد ( فرودگاه هم ویترین یک شهر است ) به همین دلیل کشورها طرح های جامعی برای توسعه شهرهای خود پیاده می کنند در واقع الگوی مدیریت شهری از بالا صورت می گیرد که ایران قاجاریه - پهلوی - و جمهوری اسلامی شامل این امر می گردد فقط نکته قابل تامل انکه در کشور ما این پروسه مدیریت از بالا گرفتار افت ی شدن افراطی شده است به عبارت دیگر مدیریت شهری ما متاثر از ایدیولوژی حاکم است
از 1360 جمعیت شهری ایران نیمی از کل جمعیت ایران را در بر گرفت و به همین خاطر وم عمران و توسعه کالبدی شهرها اهمیتی مضاعف یافت. در کل باید گفت گفتمان توسعه شهری ایران از دو بعد قابل ارزیابی است 1 –جنبه فیزیکی و کالبدی شهر که انواع پلها جاده ها ساختمانها شریانها را در بر می گیرد .2-جنبه فرهنگی ان که بسیار ضعیف می باشد به این معنی که ما در حال ساخت شهرهایی بدون حس شهروندی هستیم و انها فاقد تنوع فرهنگی هستند مشارکت در زندگی شهری – مسولیت اجتماعی –امنیت روانی شهرها – کرامت شخص و عزت نفس – نگاه بصری ازار دهنده شهرها از نظر نداشتن هارمونی و نظم و چیندمان شهری و اثر مخرب ان بر روان افراد – نداشتن فضاهای مخصوص کودکان بانوان معلولین .از عناصر نگاه فرهنگی به شهر هاست
در واقع باید گفت در شهرسازی ایران فیزیکالیسم بر فرهنگ غلبه کرده است و شاید که برجها پلها اتوبانهارا توسعه دادیم ولی حس خوبی از زندگی در این نواحی شهری نداریم و با پیدا کردن کوچکترین فرصت و تعطیلی به دنبال فرار از این زندگی شبه مدرن شهری و حرکت به نواحی اطراف و حتی روستاها هستیم چرا که هارمونی و نظم طبیعی بیشتری برقرار می باشد.ضمن انکه با تنوع ابزار و رسانه های ارتباطی می توان از فاصله دور امورات شهری را انجام داد پس شاهد یک نوع مهاجرت مع در بعضی قشرهای ساکن در شهرها هستیم از سوی دیگر شاهد حلبی ابادها و نواحی حاشیه شهری هستیم که در ان دو چهره فیزیکی و فرهنگی شهر بسیار نابسامان رخ بر می کشد پس لازم است در مدیریت مکانهای شهری به نواحی حاشیه و اقماری – با فت قدیم – تفریحگاهها و فروشگاهها – زیر ساختهای ارتباطی مانند بزرگراهها و مترو - حوزه نفوذ توجه ویژه ای داشت
در پایان باید گفت نوروز نه فقط یک سری رسوم خاص بلکه یک نظام فکری مدون و حیاتی است که انسجام اجتماعی را به همراه دارد وباعث نزدیکی اقوام و اقلیتها در حوزه تمدنی ایران بزرگ می شود این ملتها بر پایه ایین مشترک، برخلاف مرزهای ی تفرقه انگیز،عمل می کنند تا به صلح و دوستی بشریت کمک کرده باشند و اینجاست که دیپلماسی فرهنگی در نظام بین الملل رخ می نمایاند.
درباره این سایت